400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 285

صفحه 285

همه کنار بستر امام در لحظات آخر همه دور بستر علی ( ع ) جمع بودند زهر به بدن مبارکش خیلی اثر کرده بود و گاهی وجود مقدسش از حال می رفت و به حال اغماء در می آمد ولی همین

که به حال می آمد باز از زبانش در می ریخت ، نصیحت می کرد ، موعظه می کرد ، آخرین موعظه علی ( ع ) همان موعظه بسیار پر جوش و حرارت است که در بیست ماده بیان کرده است اول حسن ( ع ) و حسین ( ع ) را مخاطب قرار داده است بعد همه فرزندانش و بعد همه مردمی که تا دامنه قیامت صدایش را می شنوند و کلامش را می خوانند . ( 422 )

359

شب آخر حیات چون شب بیست و یکم شد ، فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد ، ایشان را وداع کرد فرمود که : خدا خلیفه من است بر شما ، او بس است مرا و نیکو وکیلی است ، پس ایشان را وصیت به خیرات فرمود . در آن شب اثر زهر بر بدن مبارکش بسیار ظاهر شده بود ، هر چند خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود ، لب های مبارکش به ذکر خدا حرکت می کرد ، مانند مروارید عرق از جبین می ریخت ، به دست مبارک خود پاک می کرد و می گفت : شنیدم از رسول خدا ( ص ) که چون نزدیک وفات مؤ من می شود ، عرق می کند جبین او مانند مرواریدتر ، و ناله او ساکن می شود .

پس صغیر و کبیر فرزندان خود را طلبید و فرمود که : خدا خلیفه من است بر شما ، و شما را به خدا می سپارم ، پس همه به گریه افتادند . حضرت امام حسن ( ع ) گفت : ای پدر چنین

سخن می گویی که گویا از خود نا امید شده ای ، فرمود : ای فرزند گرامی یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدت رسول خدا ( ص ) را در خواب دیدم ، از آزارهای این امت به او شکایت کردم ، گفت : نفرین کن بر ایشان ، پس گفتم : خداوندا بعد من بدان را برا ایشان مسلط گردان ، و به جای ایشان بهتر از ایشان به من روزی کن ، پس حضرت رسول فرمود که : خدا دعای تو را مستجاب کرد ، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد و اکنون سه شب گذشته است .

ای حسن ! تو را وصیت می کنم به برادرت حسین ، و فرمود که : شماها از منید و من از شمایم ، رو کرد به فرزندان دیگر که از غیر فاطمه بودند ، ایشان را وصیت کرد که مخالفت حسن و حسین مکنید ، پس گفت : حق تعالی شما را صبر نیکوتر کرامت کند ، امشب از میان شما می روم و به حبیب خود محمد مصطفی ( ص ) ملحق می شوم ، چنانچه مرا وعده داده است .

ای حسن ! چون من از دنیا بروم ، مرا غسل ده و کفن کن و حنوط کن جد خود رسول خدا ( ص ) که از کافور بهشت است ، جبرییل آورده بود برای آن حضرت . چون مرا بر روی تخت گذارید پیش تخت را کار ندارید و عقب آن را بگیرید ، به هر سو که پیش تخت رود شما نیز از عقب

آن بروید و به موضع که جنازه من بایستد آن موضع قبر من است ، آنجا جنازه مرا بر زمین گذارید .

ای حسن ! تو بر من نماز کن و بر من هفت تکبیر بگو ، بدان که این هفت تکبیر حلال نیست بر احدی غیر از من مگر بر مردی که در آخرالزمان به هم رسد از فرزندان برادرت حسین که قائم و مهدی این امت است ، و کجی های این خلق را او درست خواهد کرد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه