400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 289

صفحه 289

365

اختیار شهادت محمد بن یعقوب کلینی در کافی از حسن بن جهم روایت کرده که گفت : به حضرت رضا ( ع ) عرض کردم : امیرالمؤ منین ( ع ) قاتل خود را می شناخت ، و شبی را که در آن کشته می شود ، و جای قتل را می دانست و نیز گفتارش وقتی که صیحه مرغابیان را در خانه شنید : ( اینان ) صیحه زنانی اند که نوحه گرانی پشت سر دارند ، و گفتار ام کلثوم : ای کاش امشب در خانه نماز می گذاشتی و دیگری را می فرمودی با مردم نماز بخواند ( اینها دلیل این است که مطلب را نیکو می دانست ) ، و در آن شب بدون حربه بسیار داخل و خارج می شد ، و می دانست که ابن ملجم او را با شمشیر خواهد کشت ، و ( با این اوصاف ) جایز نبود خود را در معرض قتل در آورد ؟ فرمود : آنچه گفتی همه بود ولی او در آن شب ( از جانب خدا ) مخیر شد ( بین حیات و شهادت ؛ و شهادت را اختیار کرد ) تا

تقدیرات الهی جاری شود . ( 429 )

بخش یازدهم : خاکسپاری علی ( ع )

366

اولین روضه خوان علی ( ع ) ( 430 ) صعصعه بن صوحان از اصحاب امیرالمؤ منین ( ع ) و از عارفین به حق آن جناب و از بزرگان اهل ایمان بوده است و چندان فصیح و بلیغ بوده که امیرالمؤ منین ( ع ) او را خطیب شحشح گفته و به مهارت در سخنرانی و فصاحت در لسان او را ثنا فرموده و هم او را به کم خرج بودن و خدمت زیاد کردن مدح نموده است .

شبی که آن حضرت از دنیا رحلت فرمود و فرزندان آن حضرت جنازه نازنینش را از کوفه به نجف حمل نمودند ، صعصعه از جمله تشییع کنندگان بود و چون از کار دفن آن حضرت فارغ شدند ، صعصعه نزد قبر مقدس ایستاد و مشتی خاک بر داشت و بر سر خود ریخت و گفت : پدر و مادرم فدای تو باد یا امیرالمؤ منین ، گوارا باد تو را کرامت های خدا ای ابوالحسن ، به تحقیق که مولد تو پاکیزه بود و صبر تو قوی و جهاد تو عظیم بود و به آنچه آرزو داشتی رسیدی و تجارب سودمند کردی و به نزد پروردگار خود رفتی و از این نوع کلمات بسیار گفت و گریه کرد ، گریه سختی و به گریه در آورد سایرین را و در حقیقت بر سر قبر آن حضرت مجلس روضه ای در آن دل شب منعقد گردید و صعصعه به منزله روضه خوان بود و مستمعین امام حسن و امام حسین ( ع ) و محمد حنفیه و ابوالفضل العباس

و سایر فرزندان و بستگان آن حضرت بودند و چون این کلمات به پایان رسید به جانب امام حسن و امام حسین ( ع ) و سایر آقازادگان روی کرد و ایشان را تعزیت و تسلیت گفت ، پس جملگی به کوفه مراجعت نمودند .

367

گریه امام حسین ( ع ) محمد بن الحنفیه گفت : به خدا سوگند که من می دیدم که جنازه آن حضرت را بر هر دیوار و عمارت و درختی که می گذشت ، آنها خم می شدند و خشوع می کردند نزد جنازه آن حضرت بعضی از مردم خواستند که با جنازه بیرون آیند امام حسین ( ع ) ایشان را برگردانید امام حسین ( ع ) می گریست می گفت : لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ، انا لله و انا الیه راجعون ، ای پدر بزرگوار پشت ما را شکستی ، و به سوی خدا شکایت می کنیم مصیبت تو را .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه