400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 29

صفحه 29

32

وصیت پیامبر به علی ( ع ) سید ابن طاووس از حضرت امام موسی ( ع ) روایت کرده است که : امیرالمؤ منین ( ع ) فرمود : حضرت رسالت ( ص ) در هنگام وفات مرا طلبید و خانه را خلوت کرد ، جبرییل و میکاییل ( ع ) در آن جا بودند ، من صدای ایشان را می شنیدم و

ایشان را نمی دیدم .

پس حضرت رسول نامه وصیت الهی را از جبرییل گرفت به من داد و امر کرد که مهر را برگرفتم و همه را خواندم ، پس گفت : اینک جبرییل این را از جانب خداوند جلیل برای تو آورده است ، چون خواندم همه را موافق یافتم به آنچه که حضرت مرا وصیت کرده بود ، در آن حالت حضرت رسالت بر سینه من تکیه داده بود ، پس فرمود که : بیا برابر من ، و جبرییل آن حضرت رابه سینه خود چسبانید ، و میکاییل در جانب راست وی نشست .

حضرت فرمود : یا علی کف دستهای خود را بر یکدیگر بچسبان ، و گفت : از تو عهد می گیرم در حضور دو امین پروردگار عالمیان جبرییل و میکاییل ، تو را سوگند می دهم به حق این دو بزرگوار که آن چه در وصیت نامه نوشته است به عمل آوری و قبول نمایی همه را با شکیبایی و پرهیزگاری بر سنت و طریقت من ، نه بر طریقت و بدعت ابوبکر و عمر ، و بگیر آن چه خدا تو را عطا کرده است با دل قوی و نیت درست . پس دست مبارک خود را در میان دو دست من داخل کرد ، چنان یافتم که در میان دست من چیزی ریخته شد ، پس گفت : یا علی ریختم در میان دو دست تو علم و حکمت را ، بر تو مخفی نخواهد بود هیچ مساءله ای و حکم و قضایی که بر تو وارد شود ، چون هنگام وفات تو شود تو نیز با

وصی خود چنین کن . ( 35 )

پس حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) فرمود : منقطع وصیت با برکت حضرت رسالت چنین بود : بسم الله الرحمن الرحیم ، این وصیت عهد و پیمان محمد بن عبدالله است ، به امر الهی به سوی وصایت پناه علی بن ابی طالب امیرمؤ منان ، در آخر وصیت نوشته بود که گواه شدند جبرییل و میکاییل و اسرافیل بر آن چه وصیت نمود محمد ( ص ) به سوی علی بن ابی طالب ( ع ) قبض نمود علی وصیت را ، ضامن شد که عمل نماید به آن چه در آن نوشته است به نحوی که ضامن شدند یوشع بن نون برای موسی بن عمران ، و شمعون بن حمون برای عیسی بن مریم ( ع ) ، چنان چه ضامن شدند اوصیای پیش از ایشان برای پیغمبران به آن که محمد بهترین پیغمبران است و علی بهترین اوصیای ایشان است ، و محمد علی را ولی امر خلافت گردانید و عهد نمود که بعد از من پیغمبری نخواهد بود ، نه از برای علی و نه از برای دیگری ، خداگواه است بر همه کس . ( 36 )

پس حضرت صادق ( ع ) گفت : چون وصیتهای حضرت رسالت ( ص ) تمام شد گفت : یا علی جواب خود را مهیا کن که فردای قیامت نزد حق تعالی ادا کنی ، به درستی که من در قیامت بر تو حجت خواهم گرفت به حلال و حرام و محکم و متشابه کلام خدا ، به نحوی که فرستاده است به آن چه من

تو را امر کرده ام از فرایض و احکام ، و امر به نیکی ها و نهی از بدی ها ، و اقامه حدود خدا ، پس چه جواب خواهی گفت یا علی ؟ حضرت امیر ( ع ) گفت : پدر و مادرم فدای تو باد ، امیدوارم به کرامتی و منزلتی که تو را نزد خدا هست و منت ها که خدا بر تو دارد که ، مرا یاری کند پروردگار من بر آن چه فرمودی ، ثابت بدارد مرا بر سنت و طریقه تو ، پس تو را نزد خدا ملاقات نمایم تقصیر و تفریط نکرده باشم ، و خجلت بر جبین مبین تو ظاهر نگردانم ، فدای روی تو باد روی من و روی های پدران و مادران من ، بلکه خواهی یافت مرا پدر و مادرم فدای تو باد متابعت کننده وصیت ، و طریقه سنت تو را تا زنده ام ، چنان خواهی یافت هر یک از امامان فرزندان مرا .

پس حضرت امیر ( ع ) فرمود : چون سخن به این جا کشید ، نایره حسرت در کانون سینه ام مشتعل گردید ، خود را بر سینه او افکندم ، و رو به روی حق جویش گذاشتم و فغان برکشیدم که واحسرتاه ، زهی وحشت و تنهایی بعد از چون تو انیسی ، پدر و مادرم فدای تو باد ، زهی حسرت و وحشت بر دختر بزرگوار و فرزندان بی قرار تو ، یک لحظه بی لقای غم زادی تو آرام ندارد ، زهی غم جان گداز و اندوه دور و دراز بر مفارقت چون تو یار دمسازی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه