400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 305

صفحه 305

فرمود : ای اباالحسن ( ع ) خداوند قبر تو و قبور فرزندان تو را بقعه ای از بقعه های بهشت می گرداند ، و قلوب بندگان را به متمایل می سازد و در راه زیارت شما و آبادی قبرتان ، سختی ها می بینند ، و می خواهند با این کار به خدا نزدیک شوند و به پیامبر ( ص ) او محبت کنند ، ای علی ( ع ) آنان مورد شفاعت من قرار می گیرند

و در کنار حوض بر من وارد می شوند و در بهشت زایران من خواهند بود ای علی ( ع ) هر کس شما را زیارت کند ، ثواب هفتاد حج می برد و هنگام بازگشت ، چون کودکی که از مادر متولد می شود ، از گناهان پاک می گردد ، پس مژده باد تو و دوستان تو به نعمتها و روشنایی چشمی که کسی آن را ندیده و گوشی نشنیده و به دل کسی خطور نکرده ، و کسانی از مردم ، بر زایران شما خرده می گیرند ، اینان بدترین امت منند و شفاعت مرا نخواهند دید و بر من در کنار حوض وار نمی شوند . ( 455 )

387

نوح پیامبر ، مقبره علی ( ع ) را می سازد در احادیث معتبره از حضرت صادق ( ع ) منقول است که زمانی که حضرت نوح ( ع ) به کشتی نشست ، کشتی آمد تا به خانه کعبه و هفت شوط بر دور خانه طواف کرد ، پس حق تعالی وحی نمود به او که از کشتی به زیر رو و جسد مبارک آدم ( ع ) را بیرون آور و داخل کشتی کن ، پس نوح به زیر آمد ، آب تا زانوی او بود ، تابوتی که جسد آدم در آن بود بیرون آورد به کشتی برد ، چون کشتی به مسجد کوفه رسید در آنجا قرار گرفت ، حضرت نوح به امر الهی جسد آدم ( ع ) را در نجف دفن کرد و در پیش روی حضرت آدم قبری برای خود ساخت ، و صندوقی برای

حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) تراشید و برای دفن آن حضرت در پیش سینه خود قرار داد . ( 456 )

بخش چهاردهم : سوگواری فرزندان امام بر علی ( ع )

388

گریه زینب بر بالین پدر زینب ( س ) حدود سی و پنج سال داشت که نوبت داغ پدر ، فرا رسید .

دکتر بنت الشاطی می نویسد : شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم که امام علی ( ع ) برای نماز بیرون رفت ، زینب در خانه نشسته و از حوادثی که در مسجد رخ می داد خبر نداشت ، ولی اندکی پس از آن که بانگ اذان را از ماءذنه شنید ، فریاد دلخراشی از ناحیه مسجد به گوش وی رسید و ترسی مبهم دلش را فشرد ، اما خودداری کرد . سپس به ناله ای که از سوی دارالخلافه بلند بود و هر آن نزدیک تر می شد ، دانست که این فریادها از کشته شدن پدر خبر می دهند . در این جا زینب یک بار دیگر همه نیروی خود را که نزدیک بود متلاشی شود ، جمع کرد و برای استقبال پدر آماده شد .

علی ( ع ) بر اثر ضربتی که از شمشیر زهر آلود ابن ملجم خورده بود از پای در آمد و او را بر روی دوش به خانه می آوردند . زینب ( سلام الله علیها ) با دیدن پدر ، خود را به روی او انداخت و زخم او را با اشک خویش شستشو می داد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه