400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 307

صفحه 307

391

گفتگوی ام کلثوم با ابن ملجم شیخ مفید و دیگران روایت کرده اند که : چون ابن ملجم ملعون را به حبس بردند ام کلثوم گفت : ای دشمن خدا امیرالمؤ منین ( ع ) را کشتی ، آن ملعون گفت : امیرالمؤ منین را نکشته ام پدر تو را کشته ام ، ام کلثوم گفت : امید دارم که او از این ضربت شفا یابد و حق تعالی تو را در دنیا و آخرت به عذاب خود معذب گرداند ، آن ملعون گفت که : آن شمشیر را به هزار درهم خریده ام و هزار درهم دیگر داده ام که آن را به زهر آب داده اند ، ضربتی بر او زده ام که اگر میان اهل زمین آن ضربت را قسمت کنند هر آینه همه را هلاک کند . ( 461 )

بخش پانزدهم : خون گریستن

392

علایم شهادت علی ( ع ) امام باقر ( ع ) فرمودند : در آن شبی که امیرمؤ منان علی ( ع ) کشته شد هر سنگی را که از زمین بلند می کردند زیر آن خون تازه بود چنان چه در شبی که هارون برادر موسی ( ع ) کشته شد و شبی که در آن یوشع بن نون مقتول واقع شد و شبی که در آن حضرت عیسی بن مریم به آسمان رفت و شبی که در آن شمعون بن حمون صفا به قتل رسید چنین بود و همچنین شبی که در آن حسین بن علی ( ع ) شهید گردید زیر هر سنگی که برداشته می شد خون تازه دیده می شد . ( 462 )

393

علایم شهادت عبدالملک مروان از زهری سئوال کرد وقتی که علی ( ع ) کشته شد چه علامتی در زمین ظاهر شد ؟ زهری گفت : که در بیت المقدس هر سنگ ریزه ای که بر می داشتند از زیرش خون تازه می جوشید چون آن حضرت از دنیا رفت شنیدند هاتفی در خانه آن حضرت آواز داد : ( افمن تلقی فی النار خیر اءمن یاتی آمنا یوم القیمه ) پس هاتفی دیگر آواز داد که رسول خدا مرد و پدر شما مرد . ( 463 )

394

خون گریستن جمادات در قتل علی ( ع ) ابن شهاب زهری می گوید : در زمان عبدالملک بن مروان در هنگامی که نیت جنگ داشتم در بین راه وارد دمشق شدم تا بر او سلام کنم .

عبدالملک را در قبه ای نزدیکی قائم یافتم که در روی فرشی گسترده و در زیر او دو قالیچه بود . من بر او سلام کردم و پس از آن در نزد او نشستم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه