400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 308

صفحه 308

گفت : ای پسر شهاب ! چاشتگاه روزی که علی بن ابی طالب ( ع ) کشته شد ، آیا می دانی که در بیت المقدس چه اتفاق افتاده بود ؟ گفتم : آری ! گفت : برخیز با من بیا !

من برخاستم و از پشت مردم می رفتم تا اینکه به پشت قبه رسیدم ، عبدالملک در حالی که از روی مهر و عطوفت ، صورت خود را به طرف من نموده بود ، گفت : بگو ببینم چه واقعه ای حادث شده بود ؟ من گفتم : هیچ سنگی را از زمین بیت المقدس

بر نمی داشتند مگر آن که در زیر آن خون بود .

او به من گفت : از افرادی که از این واقعه خبر دارند غیر از من و تو کسی باقی نمانده است ؛ دیگر از این پس نباید کسی این قضیه را از تو بشنود .

من نیز این داستان را تا وقتی که عبدالملک زنده بود برای کسی نقل نکردم . ( 464 )

395

علایم شهادت علی ( ع ) هشام ابن عبدالملک از حضرت امام محمد باقر ( ع ) سؤ ال کرد که : مرا خبر ده شبی که علی بن ابی طالب ( ع ) در آن شب کشته شد ، مردمی که در غیر شهر کوفه بودند به چه علامت دانستند که آن حضرت کشته شده است ؟ آن حضرت فرمود که : در آن شب تا طلوع صبح در هر جای زمین که سنگی بر می داشتند از زیر آن سنگ خون تازه می جوشید ، همین علامت ظاهر شد در شبی که هارون برادر موسی ( ع ) وفات یافت ، و در شبی که یوشع بن نون شهید شد ، و در شبی که عیسی به آسمان رفت ، و در شبی که امام حسین ( ع ) شهید شده بود . ( 465 )

396

خطبه امام حسن ( ع ) در مسجد زمانی که امیرالمؤ منین ( ع ) از دنیا رفت ، امام حسن ( ع ) بر منبر رفت و خطبه ای در نهایت فصاحت و بلاغت ادا نمود و فرمود : از میان شما مفارقت کرده است مردی که سبقت نگرفته اند بر او در کمالات پیشینیان . ( 466 )

به روایت دیگر : فرمود : ایها الناس در این شب قرآن نازل شد ، در این شب عیسی به آسمان بالا رفت ، در این شب یوشع بن نون شهید شد ، در این شب پدرم امیرالمؤ منین ( ع ) شهید شد ، به خدا سوگند که سبقت نخواهد گرفت بر او به سوی بهشت احدی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه