400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 32

صفحه 32

35

آخرین کلمات امیرمؤ منان ( ع ) فرمودند : بیماری رسول خدا ( ص ) شدت می گرفت و خطر لحظه به لحظه زندگی او را تهدید می کرد .

چیزی نگذشت که فریاد فاطمه ( س ) بلند شد و مرا به داخل فرا خواند . ( سراسیمه ) وارد شدم ، دیدم رسول خدا ( ص ) در حال احتضار است و لحظات پایانی عمر خود را سپری می کند . با مشاهده آن صحنه به سختی گریستم و خودداری از گریه به هیچ وجه ممکن نبود .

پیامبر خدا ( ص ) فرمود : علی ! گریه برای چیست ؟ اینک زمان گریستن نیست ، که لحظه فراق و جدایی بین ما فرا رسیده است . برادر ! تو را به خدا می سپارم . پروردگارم مرا به سرای جاوید

فرا خوانده و جوار لطف و رحمت خویش را برایم برگزیده است . ( من از این بابت اندوهی به دل ندارم بلکه ) گریه و اندوه بی پایان من بر تو و فاطمه ( س ) است . و ( گویا می بینم ) پس از من او را به شهادت می رسانند و مردم در ظلم و تعدی بر شما همدل و هماهنگ گردند !

شما را به خدا سپردم و از او خواستم که شما را در حفظ و پناه خود بپذیرد او نیز پذیرفت و شما همچنان ودیعه من ، نزد پروردگار خواهید بود . ( 40 )

بخش سوم : غسل و تدفین پیامبر

36

ملایکه تسلیت دهنده علی ( ع ) حضرت صادق ( ع ) روایت کرده است که چون رسول خدا ( ص ) به عالم بقا رحلت نمود ، جبرییل و ملایکه و روح که در شب قدر بر آن حضرت نازل می شدند نازل شدند ، پس حق تعالی دیده امیرالمؤ منین ( ع ) را منور گردانید که ایشان را از منتهای آسمانها تا زمین می دید ، و ایشان یاری آن حضرت می نمودند در غسل دادن رسول خدا و نماز کردن بر او و قبر شریفش را حفر می کردند ، و به خدا سوگند که کسی به غیر از ملایکه قبر آن حضرت را نکند ، تا آن که امیرالمؤ منین ( ع ) آن حضرت را به قبر برد ، ایشان با آن حضرت داخل قبر شدند ، و رسول خدا را در قبر گذاشتند .

پس حضرت رسول ( ص ) با ملایکه با سخن آمد ، و حق

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه