400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 39

صفحه 39

نظر صحابه درباره عثمان ابوالفداء می نویسد : وقتی عثمان جوانان را خویشاوندان خود را به منصب های حساس مملکتی از قبیل فرمانداری و استانداری منصوب نمود ، بعضی از صحابه به عبدالرحمن بن عوف ( همان کسی که در شوری به نفع عثمان راءی داد و اساس خلافت او را استوار نمود ) گفتند : تو این پیش آمدها را بر سر ما آوردی ؟ گفت : من خیال نمی کردم چنین کند ، از هم اکنون با خدا پیمان می بندم که دیگر با او سخن نگویم . تا وقتی عبدالرحمن از دنیا رفت با عثمان صحبت نکرد ، در بیماریش عثمان به عیادت عبدالرحمن آمد صورتش را به طرف دیوار برگردانید . ابوبلال عسکری در کتاب اءوائل می نویسد : دعای علی ( ع ) درباره عثمان و عبدالرحمن بن عوف مستجاب شد .

روزی که عثمان از ساختمان قصر مخصوص خود به نام ( طمار زوراء ) فراغت حاصل کرد غذای فراوانی تهیه نمود و مردم را

به ولیمه دعوت کرد . یکی از مدعوین عبدالرحمن بود همین که چشم عبدالرحمن به ساختمان و غذا افتاد گفت : ای پسر عفان آن چه درباره ات می گفتند و ما دروغ می پنداشتیم اکنون به حقیقت پیوست من به خدا پناه می برم از بیعتی که با تو کردم . عثمان خشمگین شد ، دستور داد به غلامش ، عبدالرحمن را بیرون کند ، منظورش از این که دعای علی ( ع ) مستجاب شد جریانی است که نقل شده : در روز شوری علی ( ع ) به عبدالرحمن بن عوف فرمود : به خدا قسم این کار را نکردی مگر به همان امیدی که آن دو رفیقان از یکدیگر داشتند ( منظور عمر است که در استحکام خلافت ابابکر جدیت فراوان نمود تا خودش بعد از او به خلافت برسد ) در دنباله فرمایش خود فرمود ( دقّ اللّه عطر منشم ) خداوند میان شما عطر منشم را بکوبد .

منشم ، زن عطر فروشی از قبیله حمیر بود . دو قبیله خزاعه و جرهم هر وقت اراده جنگ داشتند خود را به عطر آن معطر می کردند ، هر زمان چنین عمل را انجام می دادند کشتار بین آنها زیاد می شد از آن روز برای افتراق و اختلاف بین دو نفر این سخن مثل گردید . ( 52 )

50

عثمان علی ( ع ) را نیز تبعید نمود علامه امینی در جلد نهم الغدیر ص 60 می نویسد آیا جایز است برای مسلمانی که ایمان به خدا و قرآن کریم آورده و به آیاتی که درباره امیرالمؤ منین ( ع

) در آن کتاب نازل شده توجه داشته باشد و گواهی به نبوت پیغمبر اکرم ( ص ) داده و آن چه درباره فضایل علی ( ع ) توسط شخص پیغمبر ابراز شده قبول داشته باشد و سالهای متمادی با علی همنشین بوده ، به اخلاق بی نظیر و صفات حسنه آن جناب پی برده باشد و اطلاع کافی از افعال و کردارش داشته با چشم خود فداکاری هاو جانبازی ها و فتح و پیروزی هایش را در جنگ های حساس اسلام مشاهده کرده باشد آیا برای مسلمانی که این قدر شاهد شخصیت علی ( ع ) باشد جایز است در خطاب با مثل برادر پیغمبر چنین بگوید ( لم لا یشتمک مروان اذ شتمته فواللّه ما انت عندی با فضل منه ) چرا مروان بهتر نیستی . یا جایز است به این گونه سخنان با او روبه رو شود ؟

و اللّه یا اباالحسن ما ادری اشتهی موتک ام اشتهی حیاتک فواللّه لئن مت احب ان ابقی بعدک لغیرک لانی لااجد منک خلقا و لئن بقیت لا اعدم طاغیا یتخذک سلما و عضدا و یعدک کهفا و ملجئا یمنعنی منه الا مکانه منک فانا منک کالا بن العاق من ابیه ان مات فجعه و ان عاش عقه ( 53 )

یا به این سخن با او عتاب نماید ( ( ما انت افضل من عمار و ما امنت اقل استحقاقا ام بقوله انک احق بالنفی من عمار ) . تو از اعمار بهتر نیستی و کمتر از او استحقاق کیفر ندراری یا سخن دیگرش که به مولی گفت : تو از عمار به تبعید شدن سزاوارتری

.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه