400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 45

صفحه 45

حضرت علی ( ع ) در پاسخ فرمود : برادرم ! سوگند به خدا گریه ام در مورد قریش و طرفداران آنها است که راه گمراهی را پیمودند و از حق روی برتافتند ، و به فساد و جهالت خود بازگشتند ، و به وادی اختلاف و نفاق و در بیابان سرگردانی افتادند ، و برای جنگیدن با من همدست شدند ، چنان

که قبلا برای جنگیدن با رسول خدا ( ص ) همدست گشتند ، خداوند آنها را به مجازات برساند که رشته قرابت با مرا پاره کردند و حاکمیت پسر عمویم پیامبر ( ص ) را از دست ما بیرون بردند ، آن گاه بلند گریه کرد و فرمود : انا لله و انا الیه راجعون و این اشعار را به عنوان تمثیل خواند :

فان تسلینی کیف انت فاننی

صبور علی ریب الزمان صلیب

یعز علی ان تری بی کابه

فیشمت عاد اویساء حبیب

( اگر از حال من بپرسی که چگونه ای ؟ ، می گویم : در سختی های روزگار صبر می کنم و در دشواری ها به سر می برم ، بر من سخت است که آثار اندوه در من دیده شود تا دشمن شادی کند و دوست ناراحت شود . ( 60 )

57

درد دل حضرت امیر ( ع ) با چاه میثم می گوید : شبی از شب ها علی ( ع ) مرا با خود از کوفه بیرون برد تا رسیدیم به بیابانی آن جا خطی کشید و به من فرمود : از این خط تجاوز نکن ، مرا گذاشت و خود رفت . آن شب شب تاریکی بود . من با خود گفتم . عجیب ، مولای خودم را در این بیابان تنها گذاشتم با آن که او دشمنی زیادی دارد به خدا قسم که دنبال او خواهم رفت تا از او باخبر باشم . پس به جستجوی آن حضرت پرداختم . او را در حالی یافتم که سر خود را تا نصف بدن در چاهی کرده با چاه گفتگو می کند ،

همین که امام آمدن مرا احساس کرد فرمود : کیستی ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه