400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 53

صفحه 53

آن گاه دست به محاسن شریف زدند ، مدتی بس طولانی گریستند و پس از آن فرمودند : آه ، دریغا بر برادرانم ، همان ها که قرآن تلاوت کردند و به کار بستند در فرائض دقت و تدبر کردند و آن را به پا داشتند ، سنت هارا زنده و بدعت ها را می راندند . دعوت به جهاد را پذیرفتند و

به رهبر خود اطمینان کردند و صمیمانه از او پیروی نمودند . ( 73 )

70

تقاضای نجات از دست مردم از خداوند تقاضا می کنم که برای نجات من از میان این گونه افراد ، گشایش و فرجی سریع قرار دهد . به خدا اگر علاقه من به هنگام پیکار با دشمن در شهادت نبود و خود را برای مرگ در راه خدا آماده نساخته بودم ، دوست می داشتم حتی یک روز با این مردم روبه رو نشوم و هرگز آنها را ملاقات نکنم ! . ( 74 )

71

چه ستم ها که بر ما نرفت ! قسمتی از نامه امام ( ع ) به معاویه که در آن به دشمنی ها و ستم های قریش نسبت به رسول اکرم ( ص ) اشاره می فرمایند و فرمودند :

قبیله ما ( قریش ) خواستند پیامبرمان را بکشند ، و ما را ریشه کن کنند . غم و اندوه را به جان های ما ریختند و هر چه می توانستند بدی درباره ما انجام دادند . ما را از زندگانی خوش و راحت باز داشتند ، و ترس و خوف را با ما قرین گردانیدند . ما را به پناه بردن به کوههای صعب العبور مجبور ساختند و آتش جنگ را با ما روشن نمودند . ولی خداوند اراده نمود که دینش را به وسیله ما نگهداری کند ، و شر دشمن را از حریم آن باز دارد . مؤ منان ما در این راه ( برای نگهداری پیامبر ( ص ) خواستار ثواب بودند ، و کافران ما از حاصل ( خویشاوندی ) حمایت می کردند . ( 75 )

72

بردباری در شدت گرفتاری امام علی ( ع ) در خطبه شقشقیه با بیانی جانسوز ، به چگونگی غصب خلافت و تشریح رنج ها و دردهای خود پرداخته و به تعبیری ، این سخنان چون شعله آتش از درون دل زبانه کشید و فرو نشست . ( 76 )

به خدا سوگند ! او ( ابوبکر ) جامه خلافت را بر تن کرد ، در حالی که خوب می دانست خلافت جز مرا نشاید ، که من در گردش حکومت اسلامی ، چون محور سنگ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه