400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 54

صفحه 54

آسیابم ( که بدون آن آسیا نمی چرخد ) .

( او می دانست ) سیل ها و چشمه های ( علم و فضیلت ) از دامن کوهسار وجودم جاری است و مرغان ( دور پرواز اندیشه ها ) و افکار بلند من راه نتوانند یافت !

من دست از خلافت شستم ، و از آن کناره گرفتم در حالی که در این اندیشه فرو رفته بودم که با دست تنها بپا خیزم ( و حق خود و مردم را بگیرم ) و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتی که پدید آورده اند صبر کنم ؟ محیطی که : پیران را فرسوده ، جوانان را پیر ، و مردان را با ایمان را تا واپسین دم زندگی در چنگال رنج ، اسیر می سازد .

( عاقبت ) دیدم بردباری و صبر خردمندانه تر است ، لذا شکیبایی نمودم ، در حالی که به کسی می ماندم که خاشاک چشمش را پر کرده ، و استخوان راه گلویش را گرفته است و با چشم خود می دیدم که میراثم را به غارت می برند .

تا این که ابوبکر به راهی که می بایست ، رفت ( مُرد ) و بعد از خودش خلافت را به عمر سپرد .

در اینجا امام ( ع ) بیتی از شعر ( اعشی ) را به عنوان شاهد می آورد که مضمونش این است :

بسی فرق است تا دیروز ، امروز

کنون مغموم و دی شادان و پیروز

که اشاره به زمان و عصر پیامبر دارد .

73

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه