400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 55

صفحه 55

سکوت برای حفظ اسلام علی ( ع ) فرمودند : شگفتا ! ابوبکر که در حیات خود

، از مردم می خواست عذرش را بپذیرند و ( با وجود من ) وی را از خلافت معذور دارند ، خود هنگام مرگ عروس خلافت را برای دیگری کابین بست ! و چه عجیب هر دو از خلافت به نوبت بهره گیری کردند .

( مرکب ) خلافت را در اختیار کسی ( عمر ) قرار داد ، که کلامش خشن ، دیدارش رنج آور ، اشتباهش بسیار و عذر خواهی اش بی شمار بود . به سواری شبیه بود که بر پشت شتری سرکش نشسته ، چنانچه مهار را محکم کشد ، پره های بینی شتر پاره شود ، و اگر آزاد گذارد ، در پرتگاه هلاکت سقوط کند .

به خدا ! مردم در ناراحتی و رنج عجیبی گرفتار آمده بودند و من در این مدت طولانی با محنت و عذاب ، چاره ای جز شکیبایی نداشتم . سرانجام روزگار او ( عمر ) هم سپری شد .

عمر ( خلافت ) را در گروهی به شورا گذاشت و به پندارش مرا نیز از آنها محسوب داشت !

پناه به خدا از این شورا ! راستی من از نخستین آنها ، چه کم داشتم که درباره من به تردید افتادند و اکنون کارم به جایی رسیده که مرا همسنگ اینان ( اعضا شورا ) قرار دهند ؟ لکن باز هم کوتاه آمدم و با آنان هم آهنگی ورزیدم ( و برای مصالح مسلمین ) در شورای آنها حضور یافتم . یکی از آنان به خاطر کینه اش از من روی برتافت و دیگری خویشاوندی را ( بر حقیقت ) مقدم داشت ، اعراض آن یکی هم

جهاتی داشت ، که ذکر آن خوشایند نیست . ( 77 )

74

محرومیت از حق به خدا سوگند ! پس از رحلت پیامبر اکرم ( ص ) تاکنون ، از حق خویشتن محروم مانده ام ، و دیگران را به ناحق بر من مقدم داشته اند . ( 78 )

75

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه