400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 69

صفحه 69

عمر همراه جماعتی از بیعت کنندگان با ابوبکر ، که در میانشان ( اسید بن خضیر و سلمه بن سلامه ) بودند ، برخاستند و به خانه حضرت علی ( ع ) آمدند و دیدند بنی هاشم اجتماع نموده اند ، به آنها گفتند : مردم با ابوبکر بیعت کرده اند ، شما نیز بیعت کنید .

زبیر برخاست و شمشیر به دست گرفت ، عمر گفت :

( بر این کلب هجوم ببرید و شرّ او را از سر ما بردارید ) .

سلمه بن سلامه ، به سوی زبیر شتافت و شمشیر را از دست زبیر گرفت ، و عمر شمشیر را از دست سلمه گرفت و آن قدر بر زمین کوبید تا شکست . ( 103 )

آنگاه دور بنی هاشم را گرفتند و آنها را به مسجد نزد ابوبکر آوردند ، و به آنها گفتند : مردم با ابوبکر بیعت کردند ،

شما نیز بیعت کنید ، سوگند به خدا اگر از بیعت سرپیچی کنید ، شما را با شمشیر به محاکمه می کشیم ، وقتی که بنی هاشم خود را این گونه در تنگنا دیدند ، یک به یک به پیش آمدند و با ابوبکر بیعت کردند . ( 104 )

96

علی ( ع ) و بیان ماجرای زهرا ( س ) صدوق به سند خود از علی ( ع ) روایت کرده آن حضرت فرمود :

( روزی که من و فاطمه ( س ) ، و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) نزد رسول خدا ( ص ) بودیم . آن حضرت رو به ما کرد و گریست . گفتم : یا رسول اللّه ! گریه شما برای چیست ؟ فرمود : از کتک خوردن تو ، و سیلی خوردن فاطمه ( س ) گریه می کنم ) . ( 105 )

97

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه