400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 74

صفحه 74

امیرالمؤ منین ( ع ) گفت : او به جدش رسول خدا ( ص ) ملحق شد و به او شکایت خواهد کرد . . .

محسن می آید ، خدیجه دختر خویلد ، و فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤ منین ( ع ) او را می آوردند ، آنان فریاد می کشند ، و مادر فاطمه ( س ) می گوید : این روز شماست که وعده داده شدید .

مفضل به امام صادق ( ع ) گفت : آقای من ! درباره این فرموده خداوند : ( و اذا المووده سئلت باءی ذنب قتلت ) ، چه می گوید ؟

امام فرمود : مفضل ! به خدا قسم ، مؤ وده ، محسن است . زیرا او از ماست و بس .

هر که جز این گفت ، او را تکذیب کنید .

مفضل گفت : آقایم ! سپس چه ؟

امام فرمود : فاطمه ( س ) دختر رسول خدا ( ص ) به پا می خیزد و می گوید : خداوند ! به وعده ای که به من داده ای عمل کن درباره کسی که به من ظلم و ستم کرد ، و حق مرا غصب نمود ، و مرا زد و . . .

-115

103

حرمت زهرا ( س ) را شکستند امیرالمؤ منین علی ( ع ) در سخنی به عمر گفت :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه