400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 80

صفحه 80

( ابوبکر ) گفت : برو به او بگو : ( امیرالمؤ منین ابوبکر را جواب بده ) ! او هم آمد و آنچه گفته بود به حضرت خبر داد . علی ( ع ) فرمود : ( سبحان اللّه ، به خدا قسم زمانی طولانی نگذشته است که فراموش شود . به خدا قسم او می داند که این نام ( امیرالمؤ منین ) جز برای من صلاحیت ندارد . پیامبر ( ص ) به او که هفتمی در میان هفت نفر بود امر کرد که به عنوان امیرالمؤ منین بر

من سلام کردند . او و رفیقش عمر از میان هفت نفر سؤ ال کردند و گفتند : آیا حقی از جانب خدا و رسولش است ؟ پیامبر ( ص ) به آن دو فرمود : آری حق است ، حقی از جانب خدا و رسولش که او امیرمؤ منان و آقای مسلمانان و صاحب پرچم سفید پیشینیان شناخته شده است . خداوند عزّوجلّ او را در روز قیامت بر کنار صراط می نشاند و او دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به جهنم وارد می کند ) .

فرستاده ابوبکر رفت و آنچه حضرت فرموده بود به او خبر داد . سلمان می گوید : آن روز را هم درباره او سکوت کردند .

شب هنگام که شد علی ( ع ) حضرت زهرا ( س ) را بر چهار پایی سوار کرد و دست دو پسرش امام حسن ( ع ) و امام حسین ( ع ) را گرفت ، و احدی از اصحاب پیامبر ( ص ) را باقی نگذاشت ، مگر آن که در منزلشان نزد آنان رفت ، و حق خود را برای آنان یادآورد شد و آنان را به یاری خویش فرا خواند . ولی هیچ کس جز ما چهار نفر او را اجابت نکرد . ما سرهایمان را تراشیدیم و یاری خود را مبذل داشتیم ، و زبیر در یاریش از همه ما شدت بیشتری داشت . ( 130 )

114

حمله خانه علی ( ع ) وقتی علی ( ع ) خوار کردن مردم و ترک یاری او را ، و متحد شدنشان با ابوبکر و اطاعت و تعظیمشان

نسبت به او را دید ، خانه نشینی اختیار کرد .

عمر به ابوبکر گفت : چه مانعی وجود دارد که سراغ علی نمی فرستی تا بیعت کند ؟ چرا که همه جز او و این چهار نفر بیعت کرده اند .

ابوبکر در میان آن دو نرم خوتر و سازشکارتر و زرنگ تر و دوراندیش تر بود ، و دیگری ( عمر ) تندخوتر و غلیظتر و خشن تر بود . ابوبکر گفت : چه کسی را سراغ او بفرستیم ؟

عمر گفت : قنفذ را می فرستیم . او مردی تندخو و غلیظ و خشن و از آزادشدگان است .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه