400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 82

صفحه 82

علی ( ع ) گفت : از خانه بیرون نمی آیم تا قرآن را جمع آوری کنم . بار دیگر به دنبالش فرستاد ، علی ( ع ) گفت : بیرون نمی آیم تا از جمع قرآن فارغ شوم .

ابوبکر بار سوم پسر عمویش ، قنفذ را به دنبال علی ( ع ) فرستاد . فاطمه ( س ) دختر رسول خدا ( ص )

به پا خاست تا بین او و علی ( ع ) حایل شود . قنفذ او را زد و بدون علی ( ع ) بازگشت . ترسید که مبادا علی ( ع ) مردم را جمع کند . سپس دستور داد هیزم آوردند و در اطراف خانه علی ( ع ) قرار دادند . سپس عمر آتش آورد و خواست خانه را به روی علی ( ع ) ، و فاطمه ( س ) و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) آتش بزند .

علی ( ع ) که این کار را دید ، از خانه بیرون آمد و به اجبار و اکراه بیعت کرد نه از روی اختیار . ) ( 132 )

116

هجوم به در خانه علی ( ع ) علامه طبرسی صاحب کتاب احتجاج ، از عبداللّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل می کند که گفت : عمر بن خطّاب دامن خود را محکم بست و در مدینه گردش می کرد و فریاد می زد : مردم با ابوبکر بیعت کردند ، بشتابید برای بیعت کردن با ابوبکر ، مردم ناگزیر به سوی ابوبکر روانه شده و با او بیعت کردند ، عمر اطلاع یافت که گروهی در خانه های خود مخفی شده اند ، همراه جماعت خود به آنها یورش برده و آنها را در مسجد حاضر می کرد ، و آنها بیعت می کردند .

چند روزی از این جریان گذشت ، آنگاه عمر همراه جماعت بسیار به در خانه حضرت علی ( ع ) آمد ، و از آن حضرت خواست که از خانه ( برای بیعت با

ابوبکر ) بیرون بیاید .

حضرت علی ( ع ) امتناع ورزید .

عمر ، هیزم و آتش طلبید و گفت :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه