400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 85

صفحه 85

( ای پیامبر ! به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمی خواهم جز این که با خویشان من دوستی نمایید ) ( 135 )

روایت کننده می گوید : این گفتار فاطمه ( س ) باعث شد که بسیاری از مردم متفرق شدند ، عمر با جمعی در آنجا ماندند ، عمر به پسر عمویش قنفذ گفت : ( با تازیانه فاطمه ( س ) را بزن

) .

قنفذ با تازیانه به پشت و پهلوی حضرت زهرا ( س ) زد که آثار آن در بدن زهرا ( س ) پدیدار شد و همین ضربت قوی ترین اثر را در سقط جنین آن حضرت نمود ، که پیامبر ( ص ) آن جنین را ( محسن ) نامیده بود ، آن قوم ، امیرمؤ منان علی ( ع ) را کشان کشان به سوی مسجد بردند ، و در برابر ابوبکر قرار دادند ، در همین هنگام فاطمه ( س ) سراسیمه به مسجد آمد ، تا علی ( ع ) را از دست آنها بگیرد و نجات دهد ، ولی نتوانست ، از آنجا به سوی قبر پدرش رفت ، و با سوز دل جانکاه گریه کرد و این اشعار را می خواند :

نفسی علی ز فراتها محبوسه

یا لیتها خرجت مع الزفرات

لا خیر بعدک فی الحیاه و انما

ابکی مخافه ان تطول حیاتی

( پدر جان ! جانم با آن همه اندوه و غصه در سینه ام حبس شده است ، ای کاش با همان اندوه ها از بدنم خارج می شد .

پدر جان ! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست ، گریه می کنم از بیم آن که ( مبادا ) بعد از تو زیاد زنده بمانم ) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه