400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 91

صفحه 91

( آیا می خواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید ، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید ، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک می نمایم و کنار قبر پدرم می روم و به درگاه خدا ناله می کنم ) .

آن گاه فاطمه ( س ) دست حسن و حسین ( ع ) را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر ( ص ) برود .

حضرت علی ( ع ) از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود : برو فاطمه ( س ) دختر محمد ( ص ) را دریاب ( گویی ) دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه در آمده و در زیر زمین فرو می روند ، سوگند به خدا اگر فاطمه ( س ) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر

( ص ) برود و به پیشگاه خدا ناله نماید ، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه آنها را در کام خود فرو می برد .

سلمان با شتاب نزد فاطمه ( س ) آمد و عرض کرد : ( ای دختر محمد ! خداوند پدرت را مایه رحمت جهانیان قرار داده است ، به خانه باز گرد و نفرین مکن . )

فاطمه ( س ) فرمود : ای سلمان ، آنها می خواهند علی ( ع ) را به قتل برسانند ، صبرم تمام شده ، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم ، گریبان چاک نمایم ، و به درگاه پروردگارم بنالم .

سلمان عرض کرد : ( من ترس آن دارم مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فرو ببرد ! علی ( ع ) مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خدا باز گردی و از نفرین نمودن منصرف شوی ) .

در این هنگام حضرت زهرا ( س ) فرمود :

اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطیع .

( در این صورت ( چون شوهرم فرموده ) به خانه باز می گردم و صبر می کنم ، و سخن آن حضرت را می پذیرم و از او اطاعت می کنم ) . ( 144 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه