400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 94

صفحه 94

عمر گفت : ( دعوت شما به قرآنی که جمع نموده ای ما را با وجود قرآنی که داریم بی نیاز نگرداند ) ( ما خودمان قرآن داریم ، و با وجود آن ، دیگر قرآن شما ما را بی نیاز نمی کند ) .

و در روایت دیگر آمده ، عمر گفت : ( قرآن را بگذار و خودت دنبال کار خود رو ! ) . ( 149 )

128

مسلمان شدن یهودی وقتی حضرت امیر ( ع ) کشان کشان برای بیعت با ابوبکر به مسجد می بردند ، یک مرد یهودی که آن وضع و حال را دید بی اختیار لب به تهلیل و شهادت گشوده و مسلمان شد و چون علت آن را پرسیدند ، گفت : من این شخص

را می شناسم و این همان کسی است که وقتی در میدانهای جنگ ظاهر می شد دل رزمجویان را ذوب کرده و لرزه بر اندامشان می افکند و همان کسی است که قلعه های مستحکم خیبر را گشود و در آهنین آن را که به وسیله چندین نفر باز و بسته می شد با یک تکان از جایگاهش کند و به زمین انداخت اما حالا که در برابر جنجال یک مشت آشوبگر سکوت کرده است ؛ بی حکمت نیست و سکوت او برای حفظ دین اوست و اگر این حقیقت نداشت او در برابر این اهانت ها صبر و تحمل نمی کرد این است که حق بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم .

باز چه مظلومیتی بزرگتر از این که از لشکریان بی وفای خود بارها نقض عهد می دید و آنها را نصیحت می کرد اما به قول سعدی ( دم گرمش در آهن سرد آنها مؤ ثر واقع نمی شد ) و چنان که گفته شد آرزوی مرگ می کرد تا از دیدار کوفی های سست عنصر و لاقید رهایی یابد .

علی ( ع ) پس از رحلت پیغمبر ( ص ) به طور دایم در شکنجه روحی بود و جز صبر و تحمل چاره ای نداشت ، به نقل ابی الحدید آن حضرت صدای کسی را شنید که ناله می کرد و می گفت : من مظلوم شده ام . فرمود : هلم فلنصرخ معا فانی مازلت مظلوما . یعنی بیا با هم ناله کنیم که من همیشه مظلوم بوده ام . ( 150 )

129

گرفتن گریبان علی ( ع

) برای بیعت در کتاب اختصاص و بصائر الدرجات و سایر کتب به سندهای معتبر از حضرت صادق ( ع ) روایت کرده اند که :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه