مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 111

صفحه 111

1- ای اشکها بریزید، اشعار مذهبی، چاپ هفتم، انتشارات علمیّه اسلاّمیه ، 1363، صفحات 217، 219.

لوای فتح من از آن در اهتزاز بماند *** که در هوای تو ای گل، دمی زپاننشستم

چو میوه داد فراوان، درخت بشکند از بار *** ثمر چو داد نهالم، چه غم اگر که شکستم

دو دست من ثمرم بود و پیش پای تو افتاد *** خجل زهدیه ناقابلم به پیش تو هستم

گرفته دست نیازم همیشه دامنت ای شاه *** زپا فتاده ام اکنون بیا بگیر تو دستم

«حسان»، اگر دهدت می، بگیر از کف ساقی *** که من ز رطل گرانش زهست و نیست برستم

( زبان حال حضرت سیدالشهداء علیه السلام )

قدّ هلالی

از کنار نهر «علقم» دست خالی آمدم *** هیچ می دانی تو خواهر با چه حالی آمدم

زرد روی و اشک ریز و داغدار و نا امید *** پشت من بشکست و با قد هلالی آمدم

ماه علقمه

-1

کدام ماهی، عطشان به ساحل افتاده *** که آتش از لب خشکش به هر دل افتاده

کنار علقمه، این مه بود کدامین ماه *** که این چنین متلاشی به ساحل افتاده؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه