مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 115

صفحه 115

1- همان، صفحه 209.

سقّا که دیده تشنه لب آید برون زآب؟ *** پیچد به خود زحسرت تو آب خوشگوار

ای تشنه لب، که مشک به دندان گرفته ای *** ترسم که آب، زان لب سوزان شود بخار

بی دست چون زمرکب خود سرنگون شدی *** با بال عشق اوج گرفتی به قرب یار

گشتی تو نا امید و امید جهان شدی *** بشکستی از عمود و شدی رکن اقتدار

آن دم که خون به ماه رخت پرده می کشید *** آثار شام غربت زینب شد آشکار

بستی تو بار خویش و رسیدی به مقصدت *** «ام البنین» هنوز به راهت در انتظار

در اهتراز پرچم و در پیچ و تاب، آب *** ثبت است خاطرات تو در یاد روزگار

شعر «حسان» زبان همه عاشقان توست *** ای ماه هاشمی نسب ای سرو گلعذار

( خطاب به سالار شهیدان علیه السلام )

دوست دارم!

-1

دوست دارم: شمع باشم، تا که خود تنها بسوزم *** بر سر بالینت امشب، از غم فردا بسوزم

دوست دارم : هاله باشم تا ببوسم روی ماهت *** یا شوم پروانه، از شوق تو بی پروا بسوزم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه