مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 51

صفحه 51

با کام خشک و دیده تر، جان زتشنگی *** چون مرغ نیم بسمل در خون تپان دهد

سقّا کسی ندیده بجزوی که در جهان *** جان، تشنه کام در لب آب روان دهد.

عشق

-1

ای که هستی طالب دیدار با انوار عشق *** دیده دل بازکن تا بنگری دیدار عشق

با وجود آن که هر مشکل شود آسان زعقل *** عقل هم حیران بود پیوسته اندرکار عشق

از می غم خواهی ارسازی تهی مینای دل *** مست شوای هوشیار از ساغر سرشار عشق

ساغری از باده خمخانه وحدت بنوش *** تا نماند برتو پنهان سرّی از اسرار عشق

لب گشا چون «اختر طوسی» به مدح آنکه بود *** از وجود فایض الجودش پدید آثار عشق

حضرت عباس شِبْل شیر حق شاه نجف *** آنکه بودی نوگلی از گلبن گلزار عشق

آنکه چون در روز عاشورا پی رزم خسان *** راند در میان سمند چابک رهوار عشق

نعره می زد از جگر چون شیر، هنگام شکار *** آن هزبر پیل انداز نهنگ او بارعشق

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه