مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی صفحه 56

صفحه 56

1- دیوان مرحوم حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، دارالکتب الاسلامیّه، تهران، 1338 ه- .ش، صفحه 117.

در ره شاه شهیدان زسرو دست گذشت *** نیست شد از خود و زد پا به سر هر چه که هست

رفت در آب روان ساقی و لب تر ننمود *** جان به قربان وفاداری آن باده پرست

صدف گوهر مکنون هدف پیکان شد *** آه از آن سینه و فریاد از آن ناوک و شست

سرش از پای بیفتاد و دودستش زبدن *** کمر پشت و پناه همه عالم بشکست

شد نگون بیرق و شیرازه لشکر بدرید *** شاه دین را پس از او رشته امید گسست

نه تنش خسته شد از تیغ جفا در ره عشق *** که دل عقل نخست4 از غم او نیز بخست5

حیف از آن لعل درخشان که زگفتار بماند *** آه از آن سرو خرامان که ز رفتار نشست

یوسف مصر و فا غرقه به خون؛ وا اسفا *** دل ززندان غم او ابد الدهر نرست

در رثاء ابی الفضل العباس علیه السلام

-1

برادر چه آخر تو را بر سرآمد *** که سرو بلند تو از پا در آمد

چه شد نخل طوبی مثال قدت را *** که یک باره بی شاخ و برگ و بر آمد

چه از تیشه این ستم پیشه مردم *** به شاخ گل و نونهال تر آمد

دریغا که آیینه حق نما را *** بسی زنگ خون بر رخ انور آمد

چو خورشید خاور به خون شد شناور *** مهی کز فروغ رخش خاور آمد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه