سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 125

صفحه 125

مامون در بغداد نامه ای برای امام جواد (ع) نوشت، و آن حضرت را به بغداد احضار کرد.

وقتی که بنی عباس از تصمیم مامون آگاه شدند، سخن به اعتراض گشودند، و از هر سو به او انتقاد کردند، که اگر مامون این کار را انجام دهد، ترس آن است که مقام خلافت از بنی عباس به بنی هاشم منتقل گردد، لبه تیز انتقاد آنها این بود که چرا مامون خود را آنقدر کوچک می کند و دخترش را به یک کودک هفت (یا نه) ساله می دهد، و این برخلاف شئون و شوکت خلافت است.

مامون می گفت: درست است که حضرت جواد، نوباوه است ولی از نظر علم و کمال، سرآمد همه بزرگان و دانشمندان سالخورده و با تجربه می باشد، ولی بنی عباس این سخن را از مامون نمی پذیرفتند، سرانجام مامون در بغداد مجالسی تشکیل داد و در حضور سران بنی عباس و دیگران، عظمت علمی و اوج کمال امام جواد (ع) را به آنها نشان داد.

امام جواد (ع) قهرمان میدان علم

به عنوان نمونه، مامون مجلس عظیمی تشکیل داد و علمای بزرگ را به آن مجلس دعوت کرد که یکی از آنها «یحیی بن اکثم» قاضی بغداد و اعلم علمای زمان بود، امام جواد (ع) را در صدر مجلس جای دادند و مامون نیز کنار آن حضرت نشست.

در آن مجلس، یحیی در حضور اشراف و شخصیتها، پس از اجازه به امام جواد (ع) رو کرد و گفت: «در حق کسی که در احرام حج بود و حیوانی صید کرد و آن را کشت چه می فرمائید؟».

امام جواد (ع) فرمود: این مسأله دارای شاخه های بسیار است:


1- آیا آن مُحرِم در حرم (مکّه و اطرافش تا چهار فرسخ) بود یا در بیرون حرم
2- آیا او آگاه به مساله بود یا ناآگاه؟
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه