سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 175

صفحه 175

بدنش را از بالا به سشوی زمین افکند و با این کیفیت جانخراش آن حضرت را شهید نمود. (1)

وصیتهای حضرت مسلم (ع)

در عبارت دیگر می خوانیم: حضرت مسلم (ع) را که سخت مجروح و ناتوان شده بود به صورت اسیر به قصر فرمانداری آوردند، حضرت سخت تشنه شده بود، در کنار دروازه قصر، جمعی در انتظار اجازه ورود بودند، عمروبن حریث نیز در آنجا بود، و کوزه آبی در نزدیک آنجا قرار داشت، حضرت مسلم (ع) فرمود: شربتی از آب به من بدهید، آنگاه نشست و بر دیوار تکیه داد، عمروبن حریث غلام خود را فرستاد و او ظرف آبی آورد و به مسلم داد، مسلم (ع) ظرف را بدست گرفت همین که خواست بیاشامد، آب خون آلود شد، آن آب ریخت و عوض کردند، باز خواست بیاشامد، از دهان و لبهای خون آلودش، خون به آب رسید و آب را نیاشامید، بار سوم ظرف را پر از آب کردند، خواست بیاشامد، دندانهای پیشین آن جناب در میان ظرف ریخت، فرمود:

اَلْحَمْدُ لِلْهِ لَوْ کانَ لِی مِنَ الرِّزْقِ الْمَقْسُومِ شَرِبْتُهُ.

: «حمد و سپاس خدای را، اگر این آب روزی من شده بود، آن را نوشیده بودم».

(چنین قسمت شده که تشنه باشم) در همین حال فرستاده ابن زیاد آمد و دستور داد آن حضرت را وارد قبصر کنند.

مسلم (ع) وارد قصر شد...

ابن زیاد بعد از سخنان بی شرمانه ای گفت: حتماً کشته خواهی شد، مسلم (ع) فرمود: اکنون که کشته می شوم اجازه بده وصیت خود را بیان کنم، ابن زیاد اجازه


1- اللهوف ص57-58- اعلام الوری ص226.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه