سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 230

صفحه 230

سران قوم بود به عمر سعد گفت: سُبْحانَ الله! اگر اینها از کفار دیلم بودند و چنین تقاضائی می کردند مهلت می دادید، به این ترتیب این تقاضا پذیرفه شد، و عمر سعد رسولی نزد امام فرستاد، او در جائی که صدایش به یاران امام می رسید: فریاد زد: «تا فردا به شما مهلت می دهیم اگر تسلیم شوید شما را نزد امیر عبیدالله می فرستیم وگرنه شما را رها نخواهیم کرد». (1)

ردّ امان دشمن

شمر در همان روز تاسوعا نزدیک آمد و در برابر یاران حسین (ع) ایستاد و گفت:

اَیْنَ بَنُو اُخْتِنا؟

: «خواهر زادگان من کجایند؟». (با توجه به اینکه امّ البنین از قبیله شمر بود). عباس و جعفر و عثمان و عبدالله (پسران اُمّ البنین) جلو آمدند و گفتند: از ما چه می خواهی؟

شمر گفت:

یا بَنِی اُخْتِی آمِنُونَ. «ای فرزندان خواهرم، شما در امان هستید».

آن جوانمردان در پاسخ گفتند:

لَعَنَکَ اللهُ وَ لَعَنَ اَمانَکَ اَتُؤمِنُنا وَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ لا اَمانَ لَهُ.

: «خدا تو و امان تو را لعنت کند، آیا به ما امان می دهی، و فرزند رسول خدا (ص) امان ندارد؟» (2)

در روایت دیگر آمده: حضرت عباس فریاد زد: «دو دستت بریده باد، چه بد امانی است این امانی که آوردی، ای دشمن خدا آیا می گوئی ما سرور خود فرزند


1- نفس المهموم ص113-114- تاریخ طبری ج6 ص337.
2- ترجمه ارشد مفید ج2 ص91.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه