سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 28

صفحه 28

: «گریه ام برای غمها و حوادث ناگواری است که بعد از من به تو می رسد».

علی (ع) او را دلداری داد و فرمود: «گریه نکن، سوگند به خدا این حوادث در راه خدا، برایم کوچک است». (1)

لحظه غم انگیز شهادت زهرا (س)

سَلْمی همسر ابورافع می گوید: من روزها و ساعات آخر عمر فاطمه (س) از او پرستاری می کردم، یک روز حال او خوب شد، به من فرمود: مقداری آب بیاور تا غسل کنم، آب آوردم و کمک کردم، فاطمه (س) غسل کرد، سپس فرمود: بستر مرا در وسط خانه پهن کن، آنگاه رو به قبله بر آن بستر خوابید، و فرمود: امروز از دنیا می روم (با توجه به اینکه پس از ضر بت در، چهل روز بستری بود) سپس دستش را زیر سرش نهاد و از دنیا رفت.

اسماء بنت عُمیس می گوید: هنگامی که فاطمه (س) به حال احتضار افتاد، جامه اش را به سر کشید و فرمود: اندکی صبر کن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان که به پدرم ملحق شده ام.

اسماء اندکی صبر کرد، سپس فاطمه (س) را صدا زد، جوابی نشنید، با گریه فریاد زد:

یا بِنْتَ مُحَمَّدِ الْمُصْطَفی، یا بِنْتَ اَکْرَمُ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّساءِ یا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطَاَ الْحِصی...

: «ای دختر محمد مصطفی، ای دختر بهترین انسانها، ای دختر برترین کسی که بر روی زمین راه رفت...».

باز جوابی نشنید، روپوش را کنار زد، دریافت که فاطمه (س) به لقاء الله پیوسته است، خود را به روی فاطمه (س) افکند و او را می بوسید و عرض می کرد:


1- لا تَبکی فَوَاللهِ اِنّ ذلک لَصغیر عندی فی ذاتِ الله (بحار ج43 ص218
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه