سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 29

صفحه 29

«ای فاطمه! وقتی که به حضور پدرت رسول خدا (ص) رسیدی سلام مرا به او برسان».

***

اسماء گریبانش را پاره کرد و سراسیمه از خانه بیرون آمد، حسن و حسین (ع) را در بیرون خانه ملاقات کرد.

آنها پرسیدند: مادرمان کجاست؟

اسماء سخنی نگفت.

آنها به سوی خانه روانه شدند، دیدند مادروشان رو به قبله افتاده، حسین (ع) مادرش را تکان داد ناگاه دریافت مادرش از دنیا رفته است، به برادرش حسین (ع) رو کرد و گفت: ای برادرم، خدا در مورد مادرم به تو اجر و پناه بدهد (آجَرَکَ اللهُ فی ،،،،،،،،،،،،،،، الْوالِدَهِ) حسن (ع) پیش آمد و خود را به روی ما در افکند، گاهی او را می بوسید و گاهی می گفت: ای مادرم با من سخن بگو، قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود.

امام حسین (ع) پیش آمد و پاهای مادرش را می بوسید و می گفت: «مادرم! من پسرت حسین (ع) هستم، قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم با من سخن بگو» (1)

مادر از جا خیز من بشور شینم *** نور دیده تو تشنه لب حسینم

ای مادر افسرده سیلی ز عدو خورده *** ای شکسته پهلو، ای شکسته پهلو

امام علی (ع) کنار جنازه زهرا (س)

شب بود، امام علی (ع) هنگام شهادت زهرا (س) در مسجد بود حسن و حسین (ع) به مسجد دویدند و شهادت مادر را به آن حضرت خبر دادند.

امام علی (ع) از این خبر بقدری ناتوان شد که بی حال به زمین افتاد، آب به


1- بیت الاحزان محدّث قمّی ص151
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه