سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 365

صفحه 365

بیرون آمده با دیدن آن منظره موها پریشان نمودند و سیلی به صورت می زدند چهره هایشان آشکار شده بود و فریادشان بلند بود زیرا عزت خود را از دست رفته می دیدند با این حال به سوی قتلگاه شتافتند دیدند شمر روی سینه ات نشسته و شمشیرش را بر گلویت نهاده تا سرت را جدا کند. (1)

سکینه و ذوالجناح

به نقل دیگر: وقتی که صدای ذوالجناح به اهل خیام رسید زینب سلام الله علیها به سکینه گفت: سکینه جانم پدرت با اب آمد به سوی او برو و از آب بیاشام.

سکینه از خیمه بیرون آمد وقتی که سکینه منظره ذوالجناح را دید صدای گریه و ندبه اش بلند شد صدا زد:

وا مُحَمَّداهُ، وا غَریبِاهُ، وا حُسَیناهُ! وا جَّداهُ، وا فاطِمَتاهُ و ....

ای اسب پدرم چه شد، شافع قیامت را کجا گذاشتی؟ روشنی چشم رسول خدا صلی الله علیه و آله کجاست؟ اشعاری خطاب به اسب خواند از جمله گفت:

اَمَیمُونُ! اَشفَیتَ الُعدی مِن وَلِیّنا***وَاَلقَیتَهُ بَینَ الاَعادِی مُجَدَّلا

اَمیمُونُ!اِرجَع لا تُطِیلُ خِطابَنا***فَاِن عُدت َتَرجُو عِندَنا وَ تُومِلاهُ

ای اسب پرمیمنت پدرم را در میان دشمنان و در میان خاک و خون گذاشتی و آنها پیکر پدرم را مجروح می سازند ای اسب برگرد و پدرم را بیاور اگر او را آوردی در نزد ما امیدوار و محترم خواهی بود. (2)


1- همان مدرک و نفس المهموم ص200
2- تذکره الشهدا ملا حبیب الله کاشانی ص 349-350
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه