سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 370

صفحه 370

بتول دومین ام المصائب*** چو خود را دید بی سالار و صاحب

گهی در خیمه و گاهی برون شد*** دلش زین غصه ها دریای خون شد

من از تحریر این غم ناتوانم*** که تصویرش زده آتش بجانم

مگر آن عارف پاکیزه نیرو*** در این معنی سرود آن شعر نیکو

اگر دردم یکی بودی چه بودی؟*** اگر غم اندکی بودی چه بودی؟

منطق دشمن سنگدل

عبدالله بن حسن بن الحسن علیه السلام میگوید: مادرم فاطمه بنت الحسین علیه السلام (1)

فرمود: من در کربلا خردسال بودم و در پایم خلخال طلا بود با بانوان حرم در خیمه بودیم(ناگهان جمعی برای غارت خیمه ها به خیمه آمدند) مردی بر من هجوم کرد و کوشش میکرد تا خلخال پای مرا در آورد و به یغما ببرد در این حال گریه می کرد

به او گفتم: چرا گریه میکنی ای دشمن خدا؟

گفت: چگونه گریه نکنم با این زیور دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله را غارت می کنم؟

گفتم: بنابراین مرا رها کن و زیور مرا بیرون نیاور.


1- ظاهرا منظور از این فاطمه همانست که در سفر کربلا با حسن مثنی ازدواج کرد شاید در این هنگام حدود ده سال یا اندکی کمتر یا بیشتر داشته است و جریان ازدواج او قبلا در شرح حال حسن مثنی (ذیل عنوان فرزندان امام حسن علیه السلام ) ذکر شد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه