سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 379

خدا آمده ام و از خدا می خواهم به من لطف کند و می دانم که هرگز خدا مرا نمی آمرزد.

حاضران و هر کس که این موضوع را شنید او را لعنت کرد.(1)

در بعضی از روایات آمده: این شخص با جابر بن عبدالله انصاری در بازار مدینه ملاقات کرد و جریان خود را گفت جابر آنچنان منقلب شد که مثل مادر بچه مرده گریه می کرد و به او گفت: لعنت خدا و فرشتگان و همه انسان ها بر تو باد. (2)

4-سرهای بریده شهیدان

اشاره

عمر سعد دستور داد: سر از بدن همه شهدای کربلا جدا کردند سپس آن سرها را بین طوایف مختلف تقسیم نمود تا به کوفه نزد ابن زیاد ببرند و تقرب جویند و جایزه بگیرند.

در مجموعه 78 سر بود.

13 سر را به قبیله کنده به سرپرستی قیس بن اشعث سپرد.

12 سر را به قبیله هوازن به سرپرستی شمر سپرد.

17 سر را به قبیله تمیم سپرد.

16 سر را به طایفه بنی اسد سپرد.

7 سر را به طایفه مذحج سپرد (که جمعا 65 سر می شود) و بقیه را بین طوائف دیگر تقسیم نمود. (3)

ولی در کتاب مناقب ابن شهر آشوب آمده: 20 سر را به هوازن سپرد و 19 سر

1- معالی السبطین ج2 ص61-63 نظیر این مطلب در بحار ج 45ص311 و نفائس الاخبار ص 477 به نقل از کتاب مدینه المعاجز نقل شده است.
2- ریاض الاحزان عالم قزوینی ص 11
3- لهوف ص81-بحار ج 45ص62