سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 491

صفحه 491

بیاد حضرت رقیه

بعضی گفته اند: هنگام بیرون آمدن از شام زینب سلام الله علیها و همراهان بیاد رقیه افتادند زینب سلام الله علیها به زنهای شام که به بدرقه آنها آمده بودند فرمود: ما از میان شما می رویم ولی یک دختر خردسال را در میان شما گذاشتیم او در این شهر غریب است کنار قبر او بروید و او را فراموش نکنید.

زینب علیه السلام و همراهان تا دیوارهای شام دیده می شد بیاد رقیه اشک می ریختند آن دخترک ستمدیده که هنگام آمدن به شام بلبل اهلبیت علیه السلام بود و همواره سراغ بابا را می گرفت ولی اکنون خاموش شده و در میان کاروان نیست:

از دست من گرفته خرابه رقیه را***من بی رقیه سوی عزیزان نمی روم

دارم خجارت از پدر تاجدار او ***بی طوطی عزیز غزلخان نمی روم

همره نباشدم من دلخون رقیه را***بی همسفر رقیه گریان نمی روم

جان داد در خرابه ز بس ریخت اشگ غم***با دست خالی سوی شهیدان نمی روم

با دل پر خون و چشم اشکبار ای اهل شام***می روم امروز از شهر شما ای اهل شام

بی وفائی شما بس آنکه از قتل حسین ***دست و پا رنگین نمودید از حنا ای اهل شام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه