تیشه‌های اشک (مجموعه اشعار آئینی و مداحی ویژه ایام فاطمیه) صفحه 113

صفحه 113

به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد

غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد

همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد

وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود

چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد

آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت

بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد

***علی اکبر لطیفیان***

وقتی آنروز شرر بر سر دنیا افتاد

وقتی آنروز شرر بر سر دنیا افتاد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه