تیشه‌های اشک (مجموعه اشعار آئینی و مداحی ویژه ایام فاطمیه) صفحه 119

صفحه 119

هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد

روز، رنگ تیره‌ی شب را گرفت

مجتبی چشمان زینب را گرفت

پای لیلی چشم مجنون می‌گریست

میخ بر سر می‌زد و خون می‌گریست

جوی خون، نه! تا به مسجد رود بود

دود بود و دود بود و دود بود

***حسن لطفی***

آتشی در جگر خود یله دارم فضّه!

آتشی در جگر خود یله دارم فضّه!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه