مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 108

صفحه 108

جامی از آن شراب ای آقا

صورتت سرخ شد، تنت لرزید

گفتی ای وای عمه ام چه کشید

باده تا خورد آن شراب پرست

سر جد مرا گرفت به دست

با اهانت به رأس پاک حسین

چه غروری ز عمه ام بشکست

نظری کرد بر سر ارباب

زینب تو کجا و بزم شراب

نام تو را در دفتر خاتم نوشتند

مهدی نظری

نام تو را در دفتر خاتم نوشتند

هادی نسل حضرت آدم نوشتند

ما راه و رسم نوکری را برگزیدیم

چون که شما را رهبر عالم نوشتند

یک قطره از مدح تو را که ثبت کردند

دیدند بالاتر ز صدها، یم نوشتند

هر کس که از نام شما یک بار دم زد

نام ورا مداح عیسی دم نوشتند

جزو ارادتمندهای روضۀ تو

شکر خدا که نام ما را هم نوشتند

خوشبخت آن هایند که مست تو هستند

بدبخت آن هایی که از تو کم نوشتند

از داغ مظلومیتت آقای عالم

چشمان ما را چشمۀ زمزم نوشتند

نام تو را پروردگارت گفته هادی

چون در کرامت مثل بابایت جوادی

قطعاً مسیحا هم به فرمان تو باشد

پای کلاس درس عرفان تو باشد

ذکر دعای جامعه زیباست اما

زیباترش اینکه در ایوان تو باشد

پای دعای جامعه می خواهم آقا

ابواب ایمان وا به دامان تو باشد

با یک نگاهت صاحب ملک زمین است

آن کس که یک لحظه پریشان تو باشد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه