مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 119

صفحه 119

بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله

به زندان از غم موسی ابن جعفر جدّ مظلومم

برآمد آه سوزان از نهادم یا رسول الله

علی را نور عینم من، گل باغ حسینم من

ببین فرزند دلبند جوادم یا رسول الله

فراز قلّه ی کوهی مرا برد از پی تهدید

همان کو داشت اندر دل عنادم یا رسول الله

ز سوز زهر خصم دون شدم مسموم در غربت

ز کف جان در ره جانانه دادم یا رسول الله

نگردد محو در تاریخ، شعر «حافظی» هرگز

چو با سوز درونش کرده یادم یا رسول الله

تنها امام سامره تنها چه می کنی؟

علی اکبر لطیفیان

تنها امام سامره تنها چه می کنی؟

در کاروان سرای گداها چه می کنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه می کنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور کنیم شأن تو را رَد نکرده است؟

این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند

روی سرِ تو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا کجا و این همه تحقیر وایِ من

بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد

دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد

دست کسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مکان نشست کسی نشد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه