مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 125

صفحه 125

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند

جنت اگر از نامتان سردر ندارد

باب الجوادی مطمئنا هست آن جا

محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا

مولود پر خیر و مبارک تر ندارد

کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی

کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟

دردانه ی سلطان طوسی یا محمد

والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید

عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

در کودکی در قله های علم بودی

علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

گشتم ولی هم ارزش خاک عبایت

در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم

کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند

راهی بجز این راه تا آخر ندارد

"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس

عالم بجز چشم شما محور ندارد

می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت

مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را

هرکس تو را در این جهان باور ندارد

آنان که پی کاسبی رزق حلالند

امیر عظیمی

آنان که پی کاسبی رزق حلالند

تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند

باید که سر سجده به این خاک بمالند

- این ها- همه سرچشمه ی آن آب زلالند

ما را که سلوک علی و آل مرام است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه