مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 137

صفحه 137

ماهی از دامن خورشید به بار آمده است

آمده بار امامت بکشد بر دوشش

یاوه گویان همه ساکت و پدر مدهوشش

علم از درک مقامات پسر جا مانده

دهن شهر از این معجزه ها وا مانده

خردسال است ولی مثل پدر تابیده است

تکه ی آینه ای رو به روی خورشید است

دهم ماه رجب آمده خورشید نهم

حالت شهر شده مثل شب سیزدهم

مژده دادند مریدان که مراد آمده است

نهمین حیدر کرار، جواد آمده است

یکی یک دانه شدی دلبر بابا شده ای

خوش به حال دل رعیت که تو آقا شده ای

بس که هر بیت نشانی ز حضورت دیده

در دل مثنوی ام شوق غزل پیچیده

زلف بر باد بده، من که دلم بر باد است!

ناز بنیاد کن این مشتری ات آماده است

سرم از بابت بیعانه نثار قدمت

در ره عشق شما سخت ترین هم ساده است

تو جواد بن رضا - بنده غلام بن غلام

هر که در خانه ی تو گشته غلام آزاده است

خاک نعلین شما اوج کمالات من است

اعتباری هم اگر هست نگاهت داده است

پر زده مرغ خیالم پیِ اوج آمده است

زیر پاهای شما خسته شده است افتاده ست

آسمان حرمت مثل خراسان آبی است

آبی کاشی ات از گنبد گوهرشاد است

پنجره های ضریحت سوی مشهد باز است

پشت هر پنجره یک پنجره ی فولاد است

کاش یک بار بیفتد گذرم سمت شما

چه مسیری است مسیر سفرم سمت شما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه