مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 153

صفحه 153

بس که درِ بسته زدم خسته ام

باز نشد هیچ در امّا کریم

در نزده در به روی ام باز کرد

باز همین طایفه اعجاز کرد

فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد

دست به دامان تو موسی برد

از همه دل می برد آقای ما

بیشتر از حضرت زهرا برد

روی پرش لطف کن و پا گذار

رتبه ی جبریل به بالا برد

شکر برایت حرم آخر رسید

ناله ی مجنون دل لیلا برد

بال بده تا حرم کاظمین ...

با نفس وای حسینم ... حسین

مثل همیشه دم ایوان طلا

نام تو شد نام تو سوگند ما

نام تو گفتم و باران گرفت

خیس شد از گریه ی ما صحن ها

پنجره فولاد گره باز کرد

از من افتاده به لطف شما

مثل همیشه دم باب الجواد

حاجت ما بود که آقا رضا ...

... جان جوادت ببرم کاظمین

تا که بخوانیم به پایین پا ...

..." آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده "

وای اگر غصه ی مادر نبود

حال تو اینقدر مکدر نبود

مثل حسن شد جگرت ریز ریز

حیف که بالین تو خواهر نبود

کاش زمین آب نمی ریختند

حیف به جز خنده پسِ در نبود

سخت کشیدند تو را روی بام

وای اگر بام کبوتر نبود

شکر خدا قسمت تو بام شد

گودی و نامحرم و خنجر نبود

خوب شد از حنجره ات خون نریخت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه