مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 157

صفحه 157

رنگ از چهره، قرار از دل و هوش از سر باخت

آتشی بود که در شعلۀ نور تو گداخت

گوئیا قلب ورا نطق تو از کار انداخت

خبری تازه ز اسرار الهی گفتی

از هوا و مه و ابر و یم و ماهی گفتی

ای وجود تو همه شاهد یکتایی تو

قلم صنع کند فخر به زیبایی تو

ماه حیرت زدۀ حسن تماشایی تو

زنده هر مرده دل از فیض مسیحایی تو

رضوی ماه رضا جلوۀ تو در دل ماست

دست ما خالی و جود تو همه حاصل ماست

کیست تا چون تو به یک قطره دو دریا بدهد

به گدا بیشتر از ثروت دنیا بدهد

با کلامش همه را شهد مصفا بدهد

حرز مادر را بر قاتل بابا بدهد

ای هماره کرم و جود و عطا زندۀ تو

جود کن جود که جود است برازندۀ تو

من کیم خاک گدایان سر کوی توام

خالی ام از همه و پر ز هیاهوی توام

تشنه ام تشنه ولی تشنه لب جوی توام

میثم بی سر و پایم که ثنا گوی توام

گر چه قابل نبود دم زدنم وقف شماست

قلم و طبع و زبان و سخنم وقف شماست

بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات

حامد اهور

بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات

بر آینه ی علی اعلی صلوات

هم مولد اصغر است و هم روز جواد

بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات

***

معشوق، به باد داده گیسو صلوات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه