مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 159

صفحه 159

سگ هم کنار خانه این ها می ارزد

سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم

هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد

یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم

حالا که شد مال تو از حالا می ارزد

این گریه ها را آیه تطهیر گفتند

یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد

با کاظمین تو بهشتی دارم این جا

پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد

پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً

وقتی عصای حضرت موسی می ارزد!

دستی بکش بینا کنی این چشم ها را

با معجزات تو چه نابینا می ارزد!

کافی ست ما را این که بابای تو خندید

لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد

×××

آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت

دارد زیادش می کند لطف زیادت

آقا منم... آن رختْ پاره... پا برهنه...

آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت!

تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم

من کیستم؟ من از گدایان بلادت

من از در این خانه ات جایی نرفتم

پس رو مگردان از گدای خانه زادت

آن که مرا حالا مُرید تو نوشته

حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت

تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را

نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت

تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید

عرض ارادت می کند بر بامدادت

بابای تو با دیدن تو گریه می کرد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه