مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 181

صفحه 181

هرگز به زبانش سخن آغاز نگردد

شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشن

سید رضا موید

شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشن

چنان که چشم احمد شد ز روی مرتضی روشن

به چشم دل تماشا کن که هم چون اهل دل بینی

ز نور کبریایی شد حریم کبریا روشن

امام هشتمین را داده حق طفلی که می باشد

ز انفاسش صبا خرم ز رخسارش فضا روشن

گلستان حیاتش زین گل ریحانه شد خرم

شبستان امیدش گشت از این بَدرُ الدُجا روشن

همه شب تا سحر بر مهد ناز طفل نوزادش

به جای شمع باشد روی آن شمس الضحی روشن

جواد آمد که شادان شد ز میلادش دل زهرا

جواد آمد کز و شد قلب ختم الانبیا روشن

الا یا خاندان وحی و قرآن یا بنی الزهرا

ز میلاد جواد ابن الرضا چشم شما روشن

شکوه رحمتش چون مهر باشد هر طرف تابان

مقام عصمتش چون روز باشد هر کجا روشن

شود از غم چو شب روز بد اندیشی که پندارد

نماند مشعل دین مبین بعد از رضا روشن

دگر تا روز محشر روشن و خاموش می ماند

چراغی را که می سازد خدا خاموش یا روشن

«مؤید» را چه وحشت اندرین ظلمت سرا باشد

که دارد جان و دل پیوسته از نور ولا روشن

بیا به باغ که بار دگر تماشائی است

سید هاشم وفایی

بیا به باغ که بار دگر تماشائی است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه