مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 270

صفحه 270

فرج از یک اشارت زینب

مایه ی فخر آل زهرا شد

در اسارت ، امارتِ زینب

کربلا را نموده کرب و بلا

انقلاب و کیاست زینب

خطبه هایش به کوفه و شام است

چشمه ای از مهابت زینب

اُسکُتوا را شنو از او و ببین

بیکرانِ صدارت زینب

گفت با حق،" قلیل ما بپذیر"

عقلْ مبهوت، زین عبارت زینب

در بلا هم زبان او شاکر

نشنَوَد کس شکایت زینب

اجر ما کاشکی بنویسند

زینبیه.. زیارت زینب

زینب است و ولیهُ الله است

عمّه جان بقیهُ الله است

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

علی اکبر لطیفیان

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت

فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش

هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت

از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا

مادر تمام خویش را در دخترش ریخت

او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست

پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت

وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم

نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت

وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند

مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت

در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند

فرمود: غُضّوا, چشم ها در محضرش ریخت

زن بود اما با ابهّت حرف می زد

مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت

وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه