مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 290

صفحه 290

ای حسن جای شماها خالی است

عشق بازیها همه پوشالی است

ای حسن ماه غم خون خداست

بهترین هدیه به تو این روضه هاست

عمۀ سادات آواره شده

بسته بر او راه هر چاره شده

بر سر نیزه سر دلدار شد

دخت حیدر وارد بازار شد

گشته زینب اسوه دلدادگی

گریه دارد اینهمه آوارگی

در پی دلبر به هر جا پا گذاشت

محمل بی بی ما پرده نداشت

با وجودیکه سراپا درد بود

الگوی صبر هزاران مرد بود

پابه پای راس اقا سنگ خورد

پرده های محمل او چنگ خورد

از شکوه حیدری اش کم نشد

با کتک هم قامت او خم نشد

تا که خون بر ابروی یارش نشست

راس خود با چوبه محمل شکست

یار رهبر از تبار زینب است

اوهم از زخم زبان جان برلب است

یادش به خیر روز و شبم با حسین بود

حامد خاکی

یادش به خیر روز و شبم با حسین بود

ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود

پا تا سرِ عقیله سراپا حسین بود

وقتِ اذان اشهدِ من یا حسین بود

ما تار و پودِ رشته یِ پیراهن همیم

یعنی من و حسین، حسین و منِ همیم

دور از تو هست ولی دست از تو بر نداشت

خسته شده ست ولی دست از تو برنداشت

از پا نشست ولی دست از تو برنداشت

زینب شکست ولی دست از تو برنداشت

مانند من کسی به غم و رنج تن نداد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه