مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 300

صفحه 300

ز لبت صوت حق خوش آهنگ است

اشک چشمم دوباره خونرنگ است

جان زینب که این همان سنگ است

که به پیشانی تو جا انداخت

که سرت را به زیر پا انداخت

دیدمت من به هر کجا می شد

سرت هر روز جا به جا می شد

داشت روح از تنم جدا می شد

حاجت چوب هم روا می شد

زخم از دست و این و آن خوردی

من بمیرم که خیزران خوردی

آن شب بی ستاره یادت هست ؟

آه پر از شراره یادت هست؟

گریه ی ماهپاره یادت هست؟

بسته شد راه چاره یادت هست؟

در خرابه سه ساله جا مانده

دیگر از عمه اش جدا مانده

باغ ما و خزان کینه حسین

این غریب شکسته حسین

من چگونه روم مدینه حسین

بنگر دخترت سکینه حسین

قبر عباس را گرفته به بر

ولی می گوید از علی اصغر

سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی

غلامرضا سازگار

سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی

که بشکفتید روی نیزه ها در اوج زیبایی

سلام ای یوسف بی پیرهن! ای بحر لب تشنه!

سلام ای آفتاب منخسف! ای ماه صحرایی!

زجا بر خیز، ای اشکم نثار حنجر خشکت!

که از بهر تو آب آورده ام با چشم دریایی

اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو

خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهایی

سر تو قطعنامه خواند و من تکبیر می گفتم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه