مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 304

صفحه 304

صد گره از عقده دل بازکرد

از حسینش خواست تفسیرش کند

آنچه دیده خواب تعبیرش کند

یوسف زهرا سخن آغاز کرد

غنچه لعل لبش را باز کرد

گفت خواهر بشنو و زاری مکن

خون دل از دیدگان جاری مکن

روی مادر گر که دیدی چون هلال

می کند آگاهت از روی وصال

خواب تو سر منشأ هوشیاری است

آنچه دیدی نغمه بیداری است

غم مخور خواهر شود این راه طی

خواب تو تعبیرگردد روی نی

روی نی بینی هلال یک شبه

آن که دیدی روی ماه فاطمه

جای روی نیلگون مادرم

غرقِ خون بینی به روی نی سرم

کام تلخت پر حلاوت می کنم

بهر تو قرآن تلاوت می کنم

آن هلالم من که شیدایت کنم

روی نی محو تماشایت کنم

آن سه ساله کز کمان تیر آه

می کند بر من به روی نی نگاه

همرهی با سوز آهش می کنم

از فراز نی نگاهش می کنم

می روم امّا بدان جانم کنارت مانده است

محمود ژولیده

می روم امّا بدان جانم کنارت مانده است

تا قیامت یا اخا، دل بیقرارت مانده است

گر چه این گلبرگ ها را می برند از گلشنت

غم مخور یک باغ پرپر در کنارت مانده است

می روم با ساربان همراه خسته کاروان

دست یاران بسته امّا اقتدارت مانده است

بر گلویت جای بوسه، کار خود را کرده است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه