مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 307

صفحه 307

خطبه هایت خطبه های مرتضی

ذوالفقار نُطق تو کولاک کرد

کوفیان را یک به یک در خاک کرد

نذر کردی با برادر باشی و ...

پای به پای او مکرّر باشی و ...

حافظ اسرار مادر باشی و ...

یک تنه مانند لشکر باشی و ...

هدیه ات تقدیم بر ارباب شد

دسته گل هایت گلاب ناب شد

ای عقیله! عقل ها حیران توست

«آفرینش» بیتی از دیوان توست

دست ها بر رشته ی دامان توست

شهر کوفه گوش بر فرمان توست

«اُسکُتوا» گفتی همه ساکت شدند

زنگ ها بی زمزمه ساکت شدند

مرتضای دوم مایی شما

انعکاس نور زهرایی شما

نقطه ی عطف تولّایی شما

راوی «الّا جمیلا» یی شما

ای «خلیله»! ای که هستی بت شکن!

جای زینب می نویسم «شیر زن»

کعبه ی ماتم شدی یک سال و نیم

مو سفید و خم شدی یک سال و نیم

سوختی و کم شدی یک سال و نیم

وارث «آدم» شدی یک سال و نیم

گریه هایت سوزناک و آتشین

روضه می خواندی دم آخر چنین: ...

... ای برادر! سایه ی روی سرم!

ای حسین جان! ای غریب مادرم!

رفتی و بی تو بدون یاورم

بی علمدار و علیِ اکبرم

مثل تو در زیر نور آفتاب

پهن کردم بسترم را با شتاب

یادم آمد از حرم دل کندنت

بوسه های مادرم بر گردنت

یادم آمد زخم های بر تنت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه