مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 310

صفحه 310

موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست

غم های کربلاست چنین یاورم شده

من پیر سالخورده ام و دست های من

محتاج شانه های علی اکبرم شده

از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق

ناله زدی که وقت وداع از حرم شده

داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم

خون گلوی تو نفس حنجرم شده

من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین!

این چند ماهه جان تو درد سرم شده

می خواستم بغل کنمت جان تو نشد

نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده

من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام

سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده

دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت

گفتم به خویش ارثیه مادرم شده

جان خودت به زور کشیدند چادرم

شاهد ببین که پارگی معجرم شده

با ناله های زینب هم ناله شد دل ما

محمود ژولیده

با ناله های زینب هم ناله شد دل ما

با روضه های زینب زیباست محفل ما

با گریه های زینب هم سفره ایم هر روز

با نوحه های زینب حزن است حاصل ما

با آیه های زینب شد ماندگار اسلام

شد خطبه های زینب قرآن نازل ما

گاهی میان محمل گاهی کنار مقتل

با نغمه های زینب آمیخته گل ما

گاهی به کنج ویران گاهی درون زندان

گاهی میان عدوان اشک است شامل ما

وقتی که در کجاوه، آتش نثار او شد

هم سوخت محمل او هم سوخت محفل ما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه