مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 312

صفحه 312

که زهرا مادرت باشد برای تو مصیبت خوان

دمِ عجل وفاتی را تو ارث از فاطمه داری

شبیه مادرت این روزها جسمت شده بی جان

شنیدم در دل زندان شکسته ساق پای تو

شنیدم حتک حرمت شد به اجداد شما آسان

لبت از تشنگی مثل دوتا چوب است روی هم

گریز روضه ای باشد به لبهای شه عطشان

تو را با تازیانه در دل زندان عدو می زد

به یاد عمه ات زیر لگد شد دیده ات گریان

به یاد غربت و داغ سه ساله ناله می کردی

دلت از گوشه ی زندان رود تا گوشه ی ویران

تنت را با غل و زنجیر بسته روی یک تخته

به لب «هذا امام الرافضه» می گفت زندانبان

به دور از دیده ی دختر تنت تشییع شد آخر

امان از آن تن بی سر رها زیر سم اسبان

تن سالار زینب را سه روزی در دل صحرا

رها کردند روی ریگِ داغِ کربلا ، عریان

از زخم و درد و رنج ها منظومه دارم

محمد جواد شیرازی

از زخم و درد و رنج ها منظومه دارم

از عمر خود پرونده ای مختومه دارم

دردی شبیه مادر مظلومه دارم

امشب هوای دخترم معصومه دارم

از اشک، روی گونه ام سِیلی گرفته

بابا کجایی که دلم خیلی گرفته؟!

تحقیرهای دشمنم را صبر کردم

زنجیرِ دور گردنم را صبر کردم

خونابه ی روی تنم را صبر کردم

این روزها جان کندنم را صبر کردم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه