مجموعه اشعار ماه رجب صفحه 317

صفحه 317

موسی بن جعفر را همیشه دوست داریم

یارب چرا خورشیدمان رو به غروب است؟

دنیای ما، زندان آدم های خوب است

در این میان هر کس که محبوب القلوب است

باید که در زندان غم در بند باشد

یک عمر دور از همسر و فرزند باشد

آقای ما، موسی بن جعفر بین زنجیر

دارد دگر زندان به زندان می شود پیر

این روزهای آخر آقا شد زمینگیر

مابین غلّ و جامعه پایش خمیده

پایش فقط نه، کل اعضایش خمیده

این مرغ افلاکیِ دور از آشیانه

آزرده از زخم زبان های زمانه

آن قدر خورده از یهودی تازیانه

دل در ازل بر روضه هایش گریه می کرد

حتی اجل بر روضه هایش گریه می کرد

او که صدایش سینه را آرام می کرد

بدکاره ی بدنام را خوشنام می کرد

گریه برای شیعه، صبح و شام می کرد

دیگر وجودش از شکنجه رنجه رنجه است

دور از رضا بودن برای او شکنجه است

او بر شکنجه، پیکرش حساسیت داشت

برچکمه ی دشمن سرش حساسیت داشت

بر اسم زهرا مادرش حساسیت داشت

هر قدر می خواهی بزن بر پیکر من

اما نبر نام عزیز مادر من

زهرای ما، غمدیده ی شهر مدینه

زهرای ما، رنجوره ی مسمار کینه

زهرای ما، بستر نشین زخم سینه

اُمّ الائمه کوثر ما اهل بیت است

اول شهیده، مادر ما اهل بیت است

بغداد، آخر غرق در حزن و عزا شد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه